پيوست فرهنگي يعني محاسبه گري


به غلط اينطور القاء كردند كه فرهنگ سازمان و وزارتخانه ي خودش را دارد و شما كار خودت را بكن!

یكی از نخستین كسانی كه موضوع پیوست فرهنگی را به عنوان یك امر راهبردی دنبال نموده، دكترحسن بنیانیان، رییس كمیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. با توجه به به اهمیت ویژه‌ی این مسأله در بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با وی گفت‌وگویی داشتیم. او در پاسخ به سؤال‌های ما از مثال‌های روشن و واضحی استفاده كرد و به تبیین اهمیت پیوست فرهنگی پرداخت. موضوعی كه علی‌رغم مطالبه‌های مصرانه‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی، هنوز قدر و اعتبار اصلی خود را بازنیافته است:

 

farhangy

 یكی از موضوعاتی كه هنوز فهم مشترك اجتماعی درباره‌ی آن به وجود نیامده و حتی در نهادهای اجرایی ما هم همچنان مغفول است، بحث پیوست فرهنگی است. لطفاً كمی در این باره برای ما توضیح دهید.
نظام ما نظام جمهوری اسلامی است و این قید اسلامی یعنی كه اعتقادات، ارزش‌ها و الگوی‌های رفتاری مبتنی بر این اعتقادات و ارزش‌ها برایمان از یك منبع الهی و خارج از روابط انسان‌ها ابلاغ شده و علاقه‌مندیم كه در همه‌ی روابط زندگی آن‌ها را جاری و ساری كنیم. مثلاً اگر می‌گوییم «مادری كردن» یك امر ارزشمند و انسان‌سازی است، یعنی هیچ زنی در ایران از این‌كه بگوید به دلیل این‌كه كودكی دارم، فعلاً خانه‌دار هستم، احساس نكند چیزی كم دارد. او باید احساس افتخار كند كه در خانه نشسته و فرزندش را تربیت می‌كند. آن وقت منِ مهندس معمار، خانه را باید طوری طراحی كنم كه این مادر احساس آرامش و نشاط از معماری من داشته باشد. این معنا در حوزه فرهنگ (هم در ‌افراد و هم در نهادها) چه عنوان فرهنگی داشته باشد و چه نداشته باشد، نقش مؤثر تغییردهنده دارد. حالا این تغییردهندگی یا مثبت است یا منفی؛ یا تركیبی از این دو.

  رهبر انقلاب اسلامی: گاهى اوقات انسان در يك كارى وارد ميشود، يك كار اقتصادى انجام ميدهد، [امّا]

  لوازم آن و تبعات فرهنگى آن را توجّه ندارد. بله، كار كار بزرگى است؛ كار اقتصادى بزرگى است، منتها بر

                          آن مترتّب ميشود لوازمى و تبعاتى كه براى كشور ضرر دارد.
 

در ۲۰۰ سال اخیر متأثر از القای سازماندهی غلط غربی برای جامعه‌ی ما، القاء كردند كه «فرهنگ» سازمان و وزارتخانه‌ی خاص خودش را دارد و شما كار خودت را بكن! تو مهندس مكانیك هستی، كار خودت را بكن و... در حالی كه این با مبانی دینی و با مبانی عقلی و فطری انسان منافات دارد. مثالی می‌زنم، وقتی یك نفر ماشینش خراب است و می‌برد مكانیكی و بعد می‌بیند مكانیك انسان متدینی است با امنیت كلید ماشین را تحویل او می‌دهد. این‌جا او ظاهراً دارد یك كار غیرفرهنگی انجام می‌دهد، اما اتفاقات، اتفاقات فرهنگی است. در وجود او احترام به دین و به افراد متدین افزایش پیدا می‌كند. اما اگر خدای نكرده عكس این باشد. یك نفر نمادهای مذهبی را داشت و مثلاً عكس پسر شهیدش آن بالا بود و با شما بداخلاقی كرد! این‌جا به شهدا و خانواده‌های آن‌ها در ذهن شما لطمه وارد می‌شود. ابهت پدر شهدا در ذهن شما ریخته می‌شود. یك كار ظاهراً اقتصادی دارد انجام می‌گیرد، اما اثرات فرهنگی دارد.

 «پیوست فرهنگی» با این تعریف به تمام شئون زندگی ما تعمیم می‌یابد.
ببینید ما می‌خواهیم تمدن اسلامی را مجدداً احیا كنیم. مفهوم تمدن این است كه اعتقادت و باورهای اصیل ما در قالب ارزش‌ها در همه‌ی روابط زندگی روزمره ما جاری شود و عینیت پیدا كند. وقتی می‌گوییم ما ایرانیان در سابقه‌ی خودمان تمدن عظیمی داشته‌ایم، افراد را به تخت جمشید می‌بریم و از علم، شیوه‌ی سازماندهی و خلاقیت دانشمندان آن زمان صحبت می‌كنیم. امروز هم تمدن اسلامی فقط با فعالیت سازمان‌هایی كه عنوان فرهنگی دارند ساخته نمی‌شود. بلكه باید ردپای اعتقادات دینی و اخلاقیات اسلامی در تعاملات اقتصادی بازار مسلمین و در سازماندهی اجتماعی احساس شود. اگر بحث الگوی پیشرفت با قید ایرانی ـ اسلامی مطرح می‌شود یعنی تكنولوژی و علم و نحوه‌ی سازماندهی شهری‌، معمار‌ی، توزیع و تولید و مصرف آب و انرژی و همه‌ی این‌ها باید ذیل معیارهای اسلامی تجدید ساختار شوند.

در ۲۰۰ سال اخیر متأثر از القای سازماندهی غلط غربی برای جامعه‌ی ما، القاء كردند كه «فرهنگ» سازمان و وزارتخانه‌ی خاص خودش را دارد و شما كار خودت را بكن! تو مهندس مكانیك هستی، كار خودت را بكن و... در حالی كه این با مبانی دینی و با مبانی عقلی و فطری انسان منافات دارد.

اگر خواستیم این آرزوی بلند را محقق كنیم باید از یك نقطه‌ای شروع كنیم. نقطه‌ی شروع این است كه به سراغ مدیران اجرایی كه طرحی را در دست اجرا دارند برویم و بگوییم شما فعلاً در چارچوب همین طرح خودتان، نسبت آن را با فرهنگ شناسایی كنید. یعنی چه؟ یعنی این طرح توأمان تحت تأثیر فرهنگ جامعه است و هم بعد از این‌كه تحقق پیدا كرد حتماً در فرهنگ جامعه تأثیر می‌گذارد. می‌گوید چطور من از جامعه تأثیر می‌پذیرم؟ می‌گویم جنس فعالیتت را بگو تا بگویم چگونه تأثیر می‌پذیری. مثلاً می‌‌خواهد یك پاساژ با ۱۰۰ مغازه در آن بسازد. او حتماً فكر می‌كند برای این‌كه پاساژش گران‌تر شود، بهتر است كه آن را به چه شغل‌هایی واگذار كند. شغل‌هایی كه جنس خارجی بیاورند یا داخلی؟ او با همین یك كارش می‌تواند به اقتصاد ملی ضرر برساند یا این‌كه به آن كمك كند.

تو حق نداری در این شرایطی كه بیكاری یكی از معضلات كشور است، یك پاساژی درست كنی كه به اشتغال ایرانیان آسیب بزنی. در حالی كه جوانان كشور خودت بیكارند و خود شما مرتب به حكومت انتقاد می‌كنی كه برای جوانان تحصلیكرده یك فكری بكند! بنابراین ما یك تصویر فرهنگی داریم كه بخشی‌اش مثبت و بخشی‌اش منفی است، می‌توانیم مثبت‌ها را شناسایی كنیم و آن‌ها را به كار بگیریم.

 این نوع بررسی و پیش‌بینی كه در پیوست فرهنگی فرمودید كاری شبیه ارزیابی اقتصادی است. كاری كه قبل از ایجاد تأسیسات زیربنایی و گران‌قیمتی مثل نیروگاه و پالایشگاه انجام می‌شود.
بله؛ هر نوع فعالیتی كه روابط آدم‌ها را با هم تنظیم می‌كند و یا روابط آدم‌ها با محیط را تنظیم می‌كند، حتماً تأثیرات فرهنگی دارد. وقتی روند «اصلاح فرهنگ عمومی» جامعه آغاز می‌شود كه همه‌ی بازیگران عرصه‌ی فرهنگ نقش سازنده‌ای ایفا كنند. مثلاً شما استخری را تصور كنید كه آب آن یك درجه‌ای از آلودگی دارد. شما یك دستگاه می‌‌گذارید كه آب را سالم تحویل دهد. حالا اگر بدن‌های آلوده كه در این استخر وارد می‌شوند آن‌قدر زیاد باشد كه از قدرت تصفیه‌كنندگی این دستگاه خارج باشد، این آب روز به روز آلوده‌تر می‌شود. در مقوله‌ی فرهنگ هم همه‌‌ی افراد، همه‌ی سازمان‌ها، همه‌ی نهادها، چه در اقتصاد باشند چه در قوه‌ی قضائیه و چه در عالم سیاست، مثل آن دستگاه تصفیه هستند. در فرهنگ جامعه تأثیر می‌گذارند؛ یا فرهنگ را خراب می‌كنند یا اصلاح.

باید یك نهضت عمومی بین همه‌ی مدیران و نخبگان جامعه آغاز شود كه آن مفهوم محاسبه‌گری كه در تفكر دینی ما اصالت دارد در روابط سازمان‌ها هم كشیده شود. من به عنوان مدیركل مسكن و شهرسازی، به عنوان مدیر كل اقتصاد و دارایی، سازمانی كه تحت پوشش من است در تحولات فرهنگی جامعه چه نقشی ایفا می‌كند؟ اگر این اتفاق را بتوانیم نهادینه كنیم، می‌توانیم در مقابل تهاجم فرهنگی و یا فرایند جهانی‌شدن كه دائم در جامعه تخریب وارد می‌كند، مقاومت كنیم. اگر این نهضت آغاز نشود، با این میزان كه دستگاه‌های فرهنگی ما كار فرهنگی می‌كنند ما قدرت مقابله با تهاجم فرهنگی و جهانی‌سازی را نداریم و این احساس به دست می‌آید كه ما علی‌رغم كارهای فرهنگی كه انجام می‌دهیم، اما روند استقرار ارزش‌های فرهنگی‌مان در روابط روزمره‌مان مشهود نیست.

 چه كسی متولی این كار است؟
یك حلقه‌ای وجود دارد كه همه‌ی اعضای آن كاستی‌هایی دارند. اولین حلقه آن است كه مدیران ما مطالبه‌گر نشده‌اند. یعنی مدیران اراده نكردند برای كارهای خودشان «پیوست فرهنگی» داشته باشند. به همین ترتیب دستگاه‌هایی مثل آموزش عالی، حوزه‌های علمیه، مراكز پژوهشی و... كه باید پاسخگوی این تقاضا باشند، احساس مسئولیت نكردند كه باید خودشان را برای این امر آماده كنند.

نهادهای مطالبه‌گر هم مثل مجلس شورای اسلامی كه انتظار بود همه‌ی كمیسیون‌های مجلس از وزرا درباره‌ی «پیوست فرهنگی» فعالیت‌های مختلف‌شان بپرسند كه پیوست فرهنگی طرح‌های مهم در بهداشت و درمان، شهرسازی و اقتصاد دارایی چگونه است.

 ظاهراً الان یك الزام قانونی برای پیوست فرهنگی وجود دارد؟
هنوز آن الزام قانونی ایجاد نشده است. ما منتظر نظام‌نامه‌ی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی بودیم. اخیراً تصویب شده است و بر اساس آن باید معاونت برنامه‌ریزی ریاست جمهوری فهرست طرح‌های مهم را اعلام كند. اما مسأله‌ی «پیوست فرهنگی» قبل از این‌كه متكی به قانون باشد، باید متكی به انگیزه‌ی دینی و اسلامی مدیران باشد تا او در مرحله‌ی اجرا این پیوست را با انگیزه‌ها و اعتقادات درونی خودش اجرا كند. ما كه منتظر نیستیم كه یك سند نوشته بشود و بعد بگذاریم در كتابخانه‌ی دستگاه اجرایی! ما منتظریم یك سند راهنمای اصلاح تصمیم‌گیری‌ها ایجاد شود. یعنی ۱۰ درصد تكیه‌گاه پیوست فرهنگی نیازمند دستورالعمل و ابلاغ قانون است، ۹۰ درصدش این است كه عزیز من دلیل این‌كه شما در جمهوری اسلامی وزیر یا مدیركل شدی این است كه كار روزمره‌ات را در اختیار احیای اخلاق و معنویت قرار بدهی.

اگر خواستیم این آرزوی بلند را محقق كنیم باید از یك نقطه‌ای شروع كنیم. نقطه‌ی شروع این است كه به سراغ مدیران اجرایی كه طرحی را در دست اجرا دارند برویم و بگوییم شما فعلاً در چارچوب همین طرح خودتان، نسبت آن را با فرهنگ شناسایی كنید.

برای مثال وقتی شما به اداره كل اقتصاد و دارایی می‌روید تا مفاصا حساب مالیاتی بگیرید، نباید خدای نكرده این احساس به تو دست بدهد كه چرا بلد نیستی دروغ بگویی؟ چرا بلد نیستی رشوه بدهی؟ حالا كه دروغ و رشوه بلد نیستی، باید مالیات زیادی بدهی! اگر اقتصاد و دارایی ما چنین باشد، مالیات‌دهنده‌ی ما همزمان با دادن مالیات فرهنگ ما را هم تخریب می‌كند. بعد شما این مالیات را بگیرید و بدهید به وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات كه بیایید برای مبارزه با دروغ و رشوه كار فرهنگی كند. آدم عاقل می‌گوید شما سعی كنید در همان منشئی كه این مسأله ایجاد می‌شود جلویش را بگیرید. همان عزیز ما كه مدیر كل اقتصاد و دارایی است یك درصد كوچگی از منابعش را اختصاص بدهد و یك متخصص دانشگاهی را دعوت كند تا او فرهنگ سازمانی آن‌جا را آسیب‌شناسی كند. با این كار فضای اداره متفاوت خواهد شد.

 ممكن است این تصور وجود داشته باشد كه اعمال پیوست فرهنگی هزینه‌ی سربار و اضافه‌ای برای پروژه‌ها ایجاد می‌كند.
«پیوست فرهنگی» درحقیقت یك نوع سرمایه‌گذاری برای خود كارفرما است؛ این نیست كه این پول بازگشت سرمایه نداشته باشد. جاهایی كه پیوست فرهنگی تهیه كرده‌اند همین كه درگیر بحث شده‌اند یك دنیای تازه‌ای برای آن‌ها گشوده شده است.

 چه موانعی در مسیر تحقق پیوست‌های فرهنگی وجود دارد؟
پیوست فرهنگی مستلزم پیوند سه گروه با هم است، یك كار فردی نیست. طلبه‌های فاضل، اساتید متدین دانشگاه و مدیران اجرایی باتجربه‌ای كه به مرحله‌ی بازنشستگی رسیده‌اند؛ این‌ها باید با همدیگر پیوند بخورند تا سند «پیوست فرهنگی» تهیه شود. این سند كه تهیه شد تازه مرحله‌ی اصلی پیوست فرهنگی شروع می‌شود.

یكی از موانع توسعه‌ی تفكر پیوست‌نگاری فرهنگی، تجربیات مدیران ما در حوزه‌ی فرهنگ است. تجربیات مختصر، یك نوع احساس بی‌نیازی ایجاد می‌كند كه مثلاً اگر برای یك مجتمع مسكونی، مسجد بسازی می‌شود پیوست فرهنگی! و تمام شد! در حالی كه مسجد جای خودش را دارد. تازه این مسجد كجا و چگونه باید ساخته شود و اطراف آن چطور باشد؟ این‌كه معماری سازه‌ی شما چگونه طراحی شده باشد؟ چه نسبتی با خانواده داشته باشد؟ این منطقه چه نیازهایی دارد؟ نیازهای جامعه‌شناختی و رواشناختی در معماری چیست؟ این‌ها باید در طرح پیوست فرهنگی لحاظ شود.

یكی از موانع دیگر، همین سوابق تجربی متدینان است! در حالی كه این باید بشود موتور حركت، اما این‌گونه نیست. این نیروی متدین در برنامه‌های فرهنگی خودش مثلاً را‌ه‌اندازی مجلس روضه‌ی خانگی قانع می‌شود كه ما به اندازه‌ی كافی به دین خدمت می‌كنیم! از دوستان خودم ماهی یك دفعه خانه‌شان روضه‌خوانی راه می‌اندازند و اهل محل را دعوت می‌كنند و شام می‌دهند. وقتی به او می‌گویم عزیز من این ۵ هزار كارگر كه زیر دست تو هستند در محیطی كه تو مسئولش هستی، متدین‌تر می‌شوند یا بی‌دین‌تر؟ می‌گوید نمی‌دانم. می‌گویم به نظر من بی‌دین‌تر می‌شوند. چرا كه تو این‌ها را رها كردی و نگران بچه‌های محل هستی. نه این‌كه اهل محل را رها كنی، ولی وظیفه‌ای كه در جمهوری اسلامی داری این است كه در قبال دین این ۵ هزار كارگر مسئول هستی. آیا این كارگران می‌توانند ارزش‌های دینی را به خانواده و فرزندان جوانشان در یك فضای منطقی منتقل كنند تا گرایشات دینی آن‌ها از بین نرود؟ می‌گوید آقا ما این‌همه دردسر داریم، مشكل ارز داریم، این‌ها دیگر چیست؟ به او می‌گویم اگر به این مسائل توجه كنی، مشكل ارز هم حل می‌شود. اگر تو این خدمات را به كارگرانت ارائه كنی،‌ وقتی به او بگویی الان پول نداریم، پنج روز صبر كن! این آدم حس می‌كند كه برای این  مدیر باید پنج روز صبر كرد. برای این‌كه این مدیر به فكر خانواده‌ی ما است.

منبع : پایگاه اطلاع رسانی سپاه ثارالله

8 1

 

 

 

 

 

 

تمامی حقوق نزد قرارگاه تیپ ادوات لشکر 41 ثار الله محفوظ می باشد